در تقابل عذاب وجدان و حال کردن!

 
از گیم زدن و فیلم تماشا کردن تا اس ام اس بازی، آیا به خاطر انجام دادن کارهای ظاهرا بی فایده فقط برای حال کردن، باید احساس بدی داشته باشیم؟
 

 

همشهری جوان: از گیم زدن و فیلم تماشا کردن تا اس ام اس بازی، آیا به خاطر انجام دادن کارهای ظاهرا بی فایده فقط برای حال کردن، باید احساس بدی داشته باشیم؟

تا نسخه جدید پی اس را می خریم و قبل از اینکه نصبش کنیم، سر و کله اش پیدا می شود. یا وقتی که رفیقی اس ام اس می دهد بیا برویم بیرون یک هوایی بخوریم و ما هنوز جوابش را نداده ایم. غول خفته عذاب وجدان ماشین حساب به دست سراغمان می آید که هی تو، چه کار داری می کنی؟

آیا می دانی با وقت/ انرژی که بابت این کار بی فایده می خواهی بگذاری، چه کارهای نیک و سازنده دیگری می توانی انجام بدهی؟ و بعد یک حساب سرانگشتی که البته از قبل مشخص است او در آن برنده است و ما بازنده. که خیابان گردی بازنده ای ابدیست در برابر درس خواندن. خب چه کار باید بکنیم در این مواقع؟ حق با چه کسی است؟ ما یا وجدان ما؟ اصلا حقی وجود دارد؟

در تقابل عذاب وجدان و حال!
 

حقی به نام لذت

یک

قصه/ خاطره شماره یک: انگری بردز و دیگر هیچ. همان سال اولی که آمده بود و تازه داشت بین اپل بازها جا می افتاد. تا بعد که نسخه اندروید و ویندوزش بیاید و بعدتر هم نسخه اش برای تمام دستگاه ها و سیستم های موجود در عالم، شامل ماشین حساب ها حتی. گروهی بودند از رفقا که روز و شب، و از روز تا شب، به صورت گروهی انگری بردز بازی می کردند. هر روز جمع می شدند خانه یکی و ته تمام راحل را یکی یکی در می آوردند و بعد که یکدور بازی را تمام می کردند، دوباره از مرحله اول شروع می کردند و این بار با هدف ثبت ته رکوردِ ممکن. و بعد که این هم تمام می شد، باز یک هدف فرضی دیگر – مثل با رتبه دو تمام کردن – درست می کردند و همان را تا تهش می رفتند و تا اینها را انجام بدهند، آپدیت های مرحله های بعدی آمده بود و از قطع شدن این چرخه جلوگیری می کرد. چرا این کار را می کردند؟ چون حال می داد؛ همین سه کلمه. دقیقا و فقط همین سه کلمه.

 


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:عذاب وجدان , لذت , عذاب , جوانی,
ارسال توسط reza

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 290 صفحه بعد